راههاي شناخت متمهدين
بايد دانست كه:
1. اساساً تشرف به محضر ولي الله الاعظم (عج) براي خواصي از اولياء امكان داشته و دارد؛ چنانكه تشرفات بزرگاني چون سيد ابن طاووس و سيد مهدي بحرالعلوم و ... در تاريخ مهدويت ثبت است؛ اما بديهي است كه در اين باب هر مدعي را نميتوان تصديق كرد. بلكه تصديق ادعاي تشرف، نيازمند ادله و قرائني است؛ از جمله عدم ضديت ادعا با مباني اعتقادي و نيز اثبات سوابق تقوايي فراوان مدعي. بايد دانست كه دو شاخصه انسان واصل عبارتند از: "اول) تقوا، يعني مقاومت در برابر شهوت، شراب و غفلت و دوم) معرفت و عقلانيت "24. بي شك سوابق مدعيان، ميزان دقيقي براي سنجش عيار و راستي آزمايي از ادعاهايشان است.
2. چنانكه در بيان رهبري معظم انقلاب25 نيز آمد، تشرف يافتگان حقيقي و مرتبطان واقعي حضرت، اهل ادعا و باز نمودن دكان سودجويي نيستند؛ پس بايد مسلم دانست كساني كه اهل تشرفند، اهل ادعا نيستند. حديث قدسي "اوليايي تحت قبابي لا يعرفهم غيري "26 مبين مطلب است؛
هر كه را اسرار حق آموختند
مهر كردند و دهانش دوختند
3. اگر چه نميتوان منكر رؤيت حضرت شد، اما بايد دانست كه ملاقات با امام زمان(عج) ـ در صورت صحت ـ يكسويه است و نه دو سويه؛ يعني اينگونه نيست كه هرگاه مدعي اراده كند، بتواند مشرف شود. پس ادعاي تشرف و مشاهده ارادي، با مباني اعتقادي ما ناسازگار است.
شايد فلسفه صدور رواياتي كه بر طرد ادعاي تشرف ـ علي رغم اثبات تشرف برخي از بزرگان ـ تأكيد دارند، براي جلوگيري از رواج بازار مكاره مدعيان دروغين باشد، تا بدين وسيله هر كذابي نتواند كالاي تقلبي خود را عرضه كند.
4. اگر چه تشرف فيزيكي و يا رويت بصري حضرت فضيلت است؛ اما اصل و يا لياقتي منحصر به فرد نيست، چراكه اولاً معرفت و بصيرت در شناخت جايگاه، حقوق و عمل به دستورات آن حضرت، اصل است؛ "من مات و لم يعرف امام زمانه مات ميته جاهليه "27 و ثانياً به گواهي مستندات تاريخ مهدويت، تاكنون برخي از مسيحيان، كليميان و اشخاص غير مسلمان و يا غير شيعه ـ بنا بر مصالحي ـ شرف حضور يافته اند كه واجد لياقت چنداني نبوده اند.
5. مدعي نيابت، سفارت، نمايندگي و ابلاغ دستور خاص امام زمان(عج)، طبق نص صريح توقيع مبارك حضرت28، مفتري و كذّاب است. حضرت در نامهاي خطاب به آخرين نايب خاص خويش، تأكيد فرمودند كه هركس ادعاي "مشاهده " نمود، او را تكذيب كنيد. البته در توضيح و تفسير اين فراز از توقيع مبارك بايد خاطر نشان نمود كه منظور از تكذيب مشاهده كننده، تكذيب اصل رويت نيست بلكه تكذيب مشاهدهاي است كه صاحب آن ادعاي رويت ارادي و طرفيني داشته باشد. نكته ظريف آن است كه "مشاهده " بر وزن مفاعله است و حاكي از يك عمل طرفيني مثل معامله ميباشد كه اراده هر دو طرف در آن امر دخيل باشد؛ فتأمل.
6. روايات معتبر، ما را از توقيت ـ مشخص كردن زمان ظهور يا تعيين محدودة زماني ظهور حضرت ـ به شدت نهي كردهاند. امام باقر(ع) در پاسخ به پرسشي درباره زمان ظهور موعود، سه مرتبه فرمود: "آنها كه وقت تعيين ميكنند دروغ ميگويند "29. امام صادق(ع) نيز به محمدبن مسلم ميفرمايد: "محمد! اگر كسي وقتي از جانب ما براي ظهور حضرت مهدي(ع) نقل كرد، از تكذيب كردن او نترس! چرا كه ما براي احدي تعيين وقت نميكنيم ".30
7. مكتب اسلام، مكتب "اصالت كمال " است نه مكتب اصالت رنج و رياضت و يا مكتب اصالت كرامت. اگر چه رياضت، موجب تقويت و قدرت نفس ميشود اما اين قدرت، نسبتي با حقانيت ندارد. پس بر فرض صحت ادعاي مدعيان در انجام امور خارق العاده، بايد دانست كه اولاً: خلق كرامت و يا قدرتمندي در شكستن قواعد طبيعت و يا ارتباط با موجودات نامريي، دليل بر مشروعيت و در نتيجه حقانيت مدعي نخواهد بود و ثانياً: قدرت در ارتباط گيري با موجودات ناديدني و يا تواناييهاي غير طبيعي، به گواهي اخبار مستند، از كفار، فجار، فاسقان و انسانهاي بي دين نيز بر ميآيد. نيروي برخاستن از زمين و يا پرواز در آسمان كه حشرات ضعيفي چون سوسك نيز قادر بر آنند، چه حقانيت و مشروعيتي را براي عامل آن ميتواند به بار آرد؟! همه ميدانند كه مرتاضان هندي و يا شخصي مانند ديويد كاپرفيلد، كه در جلوي دوربينهاي خبرگزاريهاي سراسر جهان از ديوار چين رد شد، چنان كارهاي شگفتي انجام ميدهند كه مدعيان دروغين جامعه ما در خواب نيز قدرت بر تصور آنها ندارند!
8. اسلام ستيزي و مسلمان گريزي از نشانههاي مدعيان دروغين است. ساده ترين راه شناخت اين افراد، خلاف شرعهاي صريح و گناهان بزرگي است كه مرتكب ميشوند؛ مانند: غيبت، تهمت، اختلاط بي مرز با نامحرم، روابط نامشروع و... . مدعيان در عمل ثابت كرده اند كه چندان توجهي به شرع، عرف و اخلاقيات جامعه اسلامي ندارند.
9. نبايد ناديده گرفت كه وعده الهي مبني بر گسترش عدالت و تحقق حكومت صالحان بر زمين و اعتلاي پرچم اسلام به دست بندگان صالح خدا، با وجود ادعاهاي مكرر اين مدعيان نه تنها هنوز تحقق نيافته بلكه هيچ كس صفت عدالت گستري را در اينان سراغ ندارد!
10. در مجموع مي توان گفت: وجه مشترك فكري تمام اين مدعيان و گروههاي خرافه: الف) التقاط در اعتقادات ب) نگاه سكولاريستي، به دين و دنيا ج) تساهل و تسامح شديد ديني ـ مذهبي د) نگاه پلوراليستي، به عنوان جوهره انديشه و عمل آنهاست. ميتوان گفت كه اين فرقهها، تبلور عيني ادعاي "صراطهاي مستقيم " هستند. در اين مسير مدعي متمهد، قطب، مرتاض، ساحر،... و خلاصه هر راهي براي وصول به حقايق متكثر، سفارش ميشود؛ و حال آنكه سفارش خداوند "وَلا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَنْ سَبِيلِهِ "31 است.
اللهم انا نرغب اليك في دوله كريمه، تعزّ بها الاسلام و اهله و تذّل بها النفاق و اهله
نظرات شما عزیزان: